مادرانه

ساخت وبلاگ

این پست بی مناسب با فوت این مادر عزیز و همه

مادرانی که سر بر تیره تُراب فرو برده اند نیست .

                   بخوانید !!!                                        

---------------------------------------------------------

وقتی بچّه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم

و هرشب یک آرزو میکردم

مثلا آرزو میکردم برایم اسباب بازی بخرد

میگفت میخرم به شرط اینکه بخوابی

یا آرزو می‌کردم ببردم شهربازی

می‌گفت می برمت به شرط اینکه بخوابی

یک شب پرسیدم اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم ؟

گفت میرسی به شرط اینکه بخوابی

هرشب با خوشحالی می‌خوابیدم

آنقدر خوابیدم که خودم بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک

دیشب مادرمو توی خواب دیدم

از من پرسید هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی ؟

گفتم دیگه شبها نمی‌خوابم

گفت چرا ؟ مگر چه آرزویی داری ؟

گفتم آرزو دارم تو اینجا باشی و دیگر هیچ آرزویی نداشته باشم

گفت سعی میکنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی ...

 

                                 روح تمام مادران خفته در خاک شادِ - شادِ - شاد

صدای روستای ابره در -Abrehdar...
ما را در سایت صدای روستای ابره در -Abrehdar دنبال می کنید

برچسب : مادرانه,مادرانه سريال,مادرانه متن, نویسنده : abredara بازدید : 228 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 11:54